شاعر : جعفر ابوالفتحی و محمد جواد حیدری نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل
اربعـین شد بازهم ازقـافـله جا ماندهام گوشۀ هـیأت من غـمدیـده تنها مـانـدهام
کربلایم گیره یکگوشه نگاهت مانده و ازخوراک و خواب واز روزوشب آقا ماندهام
عطر سیـبی ازحوالی حـرمها میوزد آنچنان مستم که ره نارفته ازپا ماندهام
با دلم گـفـتم...حـرم باشد برای اربعین من چگونه تا کنم با این دل وا ماندهام؟ تشنـۀ یکجرعه ازجـام شراب دلبـرم تـشـنـه کام بـادۀدلـچـسبسـقـا مانـدهام
برگه راآوردهام تااینکه امضایشکنی مثل برخی دوستانم لنگ امضا مانـدهام
با تو نزدیکان، حرم پای پیاده میروند انقدر دورم،پس یک مُهر ویزا ماندهام
هـیـچ ایـرادی نـدارد بـادلـم تا میکـنـم گرچه زیر بار این زخم زبانها،ماندهام مندم درخاک پای مادرت باشم بس است شکرحق،درزیرپای مجلسآرا،ماندهام اخذ مزد نوکری ازدستمادربهتراست زینسببدرانتظاردستزهرا،ماندهام